عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام ..ممنونم از نگاهتون..خوش اومدید... اگه دوست دارید مطالب مختلفی درباره ی طبیعت گردی، ساخت انواع کاردستی و کلی چیزای باحال دیگه اطلاعات کسب کنید خوشحال میشم به اینستاگرام ما سری بزنید قدمتونو روی چشم ما بذارید. @mahsano1372

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تا خدا (نردبانی برای نزدیکی به خالق بی همتا) و آدرس takhoda.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 538
:: کل نظرات : 393

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 51
:: باردید دیروز : 27
:: بازدید هفته : 93
:: بازدید ماه : 3110
:: بازدید سال : 78494
:: بازدید کلی : 307085

RSS

Powered By
loxblog.Com

دل بسپار
جمعه 2 آبان 1393 ساعت 2:52 | بازدید : 1697 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 اين متن قشنگ و بسیار هم آرامش دهنده است

 
دوست داشتم شما هم این متنو بخونید : 
 
================
دل بــســـپــار...

 
به آتشی که نمى سوزاند
 
" ابراهیم " را

 
 
و دریایى که غرق نمی کند
 
" موسى " را

 
 
نهنگی که نمیخورد
 
"یونس"را

 
 
کودکی که مادرش او را
 
به دست موجهاى " نیل " می سپارد
 
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش

 
 
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
 
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

 
 
آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
 
که اگر همه ی عالم
 
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
 
و خدا نخواهد ،
 
" نمی توانند "
 
پس
 
به " تدبیرش " اعتماد کن
 
به " حکمتش " دل بسپار
 
به او " توکل " کن
 
و به سمت او ”قدم بردار"...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
خدایا>>>؟؟
جمعه 2 آبان 1393 ساعت 2:51 | بازدید : 1693 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 ﺧﺪﺍﻱ ﻗﺸﻨﮕﻢ

 
ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ ...
 
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ...
 
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، 
 
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ...
 
 ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ ...
 
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ، 
 
ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...
 
 ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺣﻤﻴﻦ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ، 
 
ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...
 
 
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ... 
 
ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﻳﻲ ...
 
 ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ... 
 
ﻣﮕﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﻡ ﻋﺰﻳﺰ ﺩﻟﻢ ...
 
ﻣﻦ ﺍﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ ...
 
ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ...
 
ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﻣﻀﻄﺮ.....!!!
 
تا آرام گیرد این قلب نا آرام من.....
 
خدای من....
 
به حضورت،
 
به نگاهت،
 
به یاریت نیازمندم.....
 
 
 
 
 

 

https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
انسان یا حیوان
جمعه 2 آبان 1393 ساعت 2:48 | بازدید : 1501 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 دکترشریعتی می گوید:

 
'ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺷـــــﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﻢ!!
 
ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯿﺨــــﻮﺍﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﻢ!          
 
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﯼ ﺑﺎﺷﻢ ﭘﺎ ﺭﻭﯼ ﯾﻮﻧــــﺠﻪ ﻫﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ!
 
 ﺍﻣــــﺎ ﺩﻟـــــﯽ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻧﮑﻨﻢ!        
 
ﮔﺮﮔﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻡ ﺍﻣــــﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ،
 
ﮐﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺫﺍﺕ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻫـــــﻮﺱ!       
 
ﺧﻔﺎﺵ ﺑﺎﺷﻢ، ﮐﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﮔﺮﺩﺵ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﮐﻮﺭ...
 
ﺍﻣﺎ ﺧـــــﻮﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﭘﺮ ﻧﮑﻨـــﻢ!          
 
ﮐﻼﻏﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﻗﺎﺭﻗﺎﺭ ﮐﻨﻢ.... 
 
ﺍﻣﺎ ﭘﺮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻧﮑﻨــــﻢ ﻭ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺪﺳـــﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻡ!        
 
ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺷﺎﯾـــﺪ...
 
 ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺗﻮﻫﯿــــــﻦ...          
 
ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ "ﺍﻧﺴــــﺎﻥ" ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ!
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
جمعه 2 آبان 1393 ساعت 2:42 | بازدید : 1021 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 یک تلنگر

ا
لبته اول برای خودم :
 
خوب بخونش تا اخر...
 
نگاه همه به پرده سینما بود.
 
(جشنواره فیلم های 10دقیقه ای بود به گمانم...)
 
اکران فیلم شروع شد.
 
شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق...
 
دو دقیقه از فیلم گذشت
 
سه ، چهار، پنج ...

هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق!
 
صدای همه درآمد.
 
اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند

ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین
 
و به یک معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید..
 
جمله زیرنویس فیلم:
 
این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید.
 
خدایا شکرت بابته همه چيز....
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
دوست خدا
جمعه 2 آبان 1393 ساعت 2:37 | بازدید : 1829 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 دوست خدا بودن سخت نیست

پیرمردی هر روز تو محله میدید که

 پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه

با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد .

روزی رفت ی کتانی نو خرید
 
و اومد و به پسرک گفت بیا این کفشا رو بپوش .
 
پسرک کفشا رو پوشید
 
و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت شما خدایید 
 
پیرمرد لبش را گزید و گفت نه
 
پسرک گفت پس دوست خدایی
 
چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم...
 
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ادم ساده
جمعه 2 آبان 1393 ساعت 2:34 | بازدید : 1622 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 آدم هاي ساده را دوست دارم

همان ها که بدي هيچکس را باور ندارند...

همان ها که براي همه لبخند دارند
 
همان ها که هميشه هستند ، براي همه هستند...
 
آدمهاي ساده را بايد مثل يک تابلوي نقاشي ساعتها تماشا کرد
 
عمرشان کوتاه است بس که هر کسي از راه مي رسد...
 
يا ازشان سو استفاده مي کند
 
يا زمينشان ميزند يا درس ساده نبودن بهشان مي دهد
 
آدم هاي ساده را دوست دارم چون بوي ناب “آدم” ميدهند .....
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
پنج شنبه 17 مهر 1393 ساعت 3:10 | بازدید : 1274 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 گاه می اندیشم


چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم

همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران

و خدایی که زلال تر از باران است
 
 
               
                           
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دوستی
پنج شنبه 17 مهر 1393 ساعت 3:5 | بازدید : 1625 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 این نوشته سروش صحت هم قشنگه:

 

دوستی با بعضی آدم ها

مثل نوشیدن چای کیسه‌ ایست.

 
هول هولکی و دم دستی. 
 
 برای رفع تکلیف . 
 
 اما خستگی‌ات را رفع نمی‌کنند.
 
 دل آدم را باز نمی‌کند. خاطره نمی‌شود.

دوستی با بعضی آدمها
 
مثل خوردن چای خارجی است. 
 
پر از رنگ و بو.
 
 
این دوستی‌ها جان می دهند
 
برای خاطره‌های دمِ دستی..
 
 
این چای خارجی را می‌ریزی در فنجان،
 
می‌نشینی با شکلات فندقی می‌خوری
 
و فکر می‌کنی خوشحال‌ترین آدم روی زمینی.
 
فقط نمی‌دانی چرا باقی چای که مانده در فنجان
 
بعد از یکی دو ساعت می‌شود رنگ قیر... سیاه ...

 
 
دوستی با بعضی آدم‌ها مثل نوشیدن
 
چای سرگل لاهیجان است.
 
 
باید نرم دم بکشد.
 
 
باید انتظارش را بکشی.
 
باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی. 
 
باید صبر کنی.
 
آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی. 
 
باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک.
 
خوب نگاهش کنی.
 
عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته،
 
جرعه جرعه بنوشی‌اش و زندگی کنی...

 
 
زندگی تان پر از دوستان ناب,,,
 
 
 
  
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
زند گی
پنج شنبه 17 مهر 1393 ساعت 3:0 | بازدید : 1610 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 


 
چند دروغ ساده
 
مثل من خوبم...
 
آرامم، خوشحالم...
 
بیا گاهی اشتباه کن اشتباه بنویس...
 
خواهر، خواستن، خواهش را بدون " واو " بنویس!
 
ترس را با هر " ط/ت " که دوست داشتی بنویس!
 
و ببین که آب از آب تکان نمی خورد!
 
که زندگی راه خودش را می رود!
 
که چرخ زندگی با اشتباه تو نمی ایستد...
 
اصلا بیا گاهی خودت را به کوچه علی چپ بزن!
 
توی کوچه علی چپ قدم بزن!
 
راه برو سوت بزن!
 
نگو یکبار باختم تعطیل!
 
دیگر بازی نمی کنم!
 
زندگی با این باختن ها...
 
این افتادن ها
 
زمین خوردن هاست که زندگی می شود!
 
خطر کن بی پروا
 
سر چیزهای بزرگ زندگی!
 
کارت، اعتبارت، جانت حتی، این همه احتیاط که چه؟
 
که خط نیفتد روی شیشهء دلت!
 
بیا یک بار بی هدف، بی نقشه،
 
بی قطب نما راه بیفت، بی توشه حتی، برو بباز!
 
نترس، بازی کن، آن قدر تا چیزی برای باختن نماند!
 
تا از دست دادن عادت شود و باختن پالایش روح...
 
باور کن زمین خوردن جزیی از زندگیست!
 
بازی کن...
           
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04

:: موضوعات مرتبط: ادبی , ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تــــــــــــــــــرین ها
پنج شنبه 17 مهر 1393 ساعت 2:56 | بازدید : 1500 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 زامام علی (ع)پرسیدند

 
واجب و واجب تر چیست؟
 
نزدیك ونزدیكتركدامند؟
 
 عجیب وعجیب ترچیست؟
 
 سخت وسخت ترچیست؟
 
فرمود:واجب اطاعت از الله و واجبتر ازآن ترك گناه است.
 
 نزدیك قیامت ونزدیكتر ازآن مرگ است.
 
 عجیب دنیا وعجیبتر ازآن محبت دنیاست. 
 
سخت قبراست وسخت تر ازآن دست خالی رفتن به قبر است.
 
 
 
 
 
        
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04

:: موضوعات مرتبط: مناجات , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دوچرخه ی خدا
پنج شنبه 17 مهر 1393 ساعت 2:52 | بازدید : 1641 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 من و خدا سوار یك دوچرخه شدیم.

 

  من اشتباه کردم و جلو نشستم و خدا عقب

 

  فرمان دست من بود

 

و سر دوراهی ها دلهره مرا می گرفت.

 

تا این که جایمان را عوض کردیم.

 

حالا آرام شدم

 

و هر وقت از او می پرسم که کجا می رویم؟

 

برمیگردد و با لبخند می گوید:

 
"تو فقط رکاب بزن"

لبخندبزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید..
 
 
 
خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند...!
 
   
 
 لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی..
 
 
خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند.

 
 
لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی..
 
 
خیلی ها هستند دارند بخاطر
 
 
بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند.
 
 
 
لبخند بزن: چون تو زنده ای وروزی داده میشوی
 
 
وهنوزفرصت برای جبران مافات داری...
 
 
مرده هایی هستندآرزوی بازگشت به زندگی رادارند
 
تاعمل صالحی انجام بدهند.
 
      
 
لبخندبزن: چون تو"خدا"را داری
 
و اورا می پرستی وازاو طلب کمک میکنی...
 
 
کسانی هستندکه برای گاو سجده میکنند.
 
 
لبخندبزن: چون "تو"خودت هستی..
 
 
وخیلی ها آرزو دارند که چون"تو"باشند.
 
    
 
:لبخندبزن..
 
 
وهمیشه لبخند بر لبانت داشته باش و خدا راشاکرباش
 
 
 
 
 
 
 
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
حق الناس
پنج شنبه 17 مهر 1393 ساعت 2:41 | بازدید : 1323 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 یادمان باشد که:

 
"حق الناس "
 
همیشه پول نیست!

 
 
گاهی "دل" است...
 
دلی که باید به دست می آوردیم و نیاوردیم!
 
دلی که باید می دادیم و ندادیم!
 
دلی را که شکستیم و رها کردیم!
 
دلهای غمگینی که بی تفاوت از کنارشان گذشتیم!
 
خدا از هرچه بگذرد از حق الناس نمی گذرد...

 
 
حواسمان به دلهایمان باشد:
 
                             "آلوده اش نکنیم"
 
 
 
         
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 29 شهريور 1393 ساعت 21:34 | بازدید : 1140 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

هیسسسس!!!!

گوشششش کــــــــــــن.

صدای نفس های پاییز  را میشنوی؟؟؟؟

و این زیباترین فصل خداست که می اید...!

غم و اندوه را به برگ های درختان پاییز اویزان کن.....

چند روز دیگر میریزند....(قلب)

دانلود تقویم های زیبای آذرماه ۱۳۹۱ (پاییز ، محرم ، …)

 

 

https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
امید بده امید نگیر
شنبه 29 شهريور 1393 ساعت 21:7 | بازدید : 1260 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 روزی در روستایی اسب پیرمردی فرار کرد.

همه گفتند بد شانسی!

پیرمد گفت : ازکجا معلوم ؟؟؟...

چند روز بعد اسب پیرمرد با یک گله اسب برگشت

و همه گفتند خوش شانسی.!!

پیرمد گفت : ازکجا معلوم ؟؟؟...

چند روز بعد  پسر پیرند در حال که داشت اسبی را رام میکرد

به زمین خورد و پایش شکست.

همه گفتند بد شانسی .

پیرمد گفت : ازکجا معلوم ؟؟؟...

چند روز بعد ژاندارم امد و همه  جوانان ده را برای جنگ برد

 ؛به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود.

همه گفتند خوش شانسی.

پیرمد گفت : ازکجا معلوم ؟؟؟...

حال زندگی ما پر از این از کجا معلوم هاست .

پس باید در هنمه حال شاگرو امید وار بود.

چون از کجا معلوم مشکلات و سختی ها دریچه ای نباشند

 برای دیدن و حس کردن خوشبختی.

چون از کجا معلوم مشکلات واقعا مشکل باشه ؟؟؟!!

از کجا معلوم دوست نزدیک ما که لبخند لبش هست

و باعث دلگرمی  زندگیه دلش پر از غم نباشه؟

پس بیاییم مهربانانه حراج محبــــــــــــــت کنیم

 

https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
شنبه 21 تير 1393 ساعت 17:30 | بازدید : 1039 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 

داستان زیبای آرزوی غم انگیز

آبجی کوچیکه گفت : زودی یه آرزو کن ، زودی یه آرزو کن !!!

آبجی بزرگه چشماشو بست و آرزو کرد …
 
آبجی کوچیکه گفت : چپ یا راست ؟ چپ یا راست ؟
 
آبجی بزرگه گفت : م م م راست …
 
آبجی کوچیکه گفت : درسته ، درسته ، آرزوت برآورده میشه ، هورا … بعد دستشو دراز کرد و از زیر چشم چپ آبجی مژه رو برداشت !
 
آبجی بزرگه گفت : تو که از زیر چشم چپ ورداشتی ؟!؟!
 
آبجی کوچیکه چپ و راست رو مرور کرد و گفت : خوب اشکال نداره … دستشو دراز کرد و یه مژه دیگه از زیر چشم راست آبجی
 
برداشت و گفت : دیدی ؟ آرزوت میخواد برآورده شه ، دیدی ؟ حالا چی آرزو کردی ؟؟؟
 
آبجی بزرگه گفت : آرزو کردم دیگه مژه هام نریزه …
 
بغض عجیبی روی صورت هر سه تاشون نشست ؛ آبجی کوچیکه ، آبجی بزرگه و پرستار بخش شیمی درمانی !
 
https://instagram.com/mahsano1372?igshid=v2zkmvj5v04
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1