براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
سلام ..ممنونم از نگاهتون..خوش اومدید...
اگه دوست دارید مطالب مختلفی درباره ی طبیعت گردی، ساخت انواع کاردستی و کلی چیزای باحال دیگه اطلاعات کسب کنید خوشحال میشم به اینستاگرام ما سری بزنید قدمتونو روی چشم ما بذارید.
@mahsano1372
سه شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 19:36 |
بازدید : 1044 |
نوشته شده به دست مهسا |
(نظرات )
سپس خداوند بزرگ،خاکی از قسمت ها ی مختلف زمین،از قسمت های سخت ونرم،شوروشیرین، گرد آورد
آب بر آن افزود تا گلی خالص آماده شود وبا افزودن رطوبت،چسبناک گردید
که از آن اندامی شایسته،وعضوهایی جدا وبه یکدیگر پیوسته آفرید.
آن را خشکانید تا محکم شد.
خشکاندن را ادامه داد تا سخت شدتا زمانی معین وسرانجامی مشخص،اندام انسان کامل گردید.
آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد،دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازدو دارای افکاری که در دیگر موجودات،تصرف نماید.
به انسان اعضاو جوارحی بخشید،که در خدمت او باشند،
وابزاری عطا فرمود که آن ها را در زندگی به کار گیرد.
قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد،حواس چشایی،وبویایی،ووسیله ی تشخیص رنگ ها،واجناس مختلف در اختیار او قرار داد.
انسان را مخلوطی از رنگ های گوناگون،وچیزهای همانندو سازگار،ونیروهای متضاد،مزاج های گوناگون، گرمی،سردی،تری وخشکی قرار داد.
سپس از فرشتگان خواست تا آنچه در عهده دارند انجام دهند،وعهدی را که پذیرفته اند وفا کنند،
اینگونه که بر آدم سجده کنند،واو را بزرگ بشمازند،و فرمود:((بر آدم سجده کنید پس فرشتگان همه سجده کردند جز شیطان))
غرورو خود بزرگ بینی او را گرفت وشقاوت وبدی بر او غلبه کرد،و به آفرینش خود از آتش افتخار نمود وآفرینش انسان از خاک را پست شمرد.
خداوند برای سزاوار بودن شیطان به خشم الهی،و برای کامل شدن آزمایش،وتحقق وعده ها،به او مهلت داد و فرمود:((تا روز رستاخیز مهلت داده شدی))
چهار شنبه 19 بهمن 1390 ساعت 16:53 |
بازدید : 3307 |
نوشته شده به دست مهسا |
(نظرات )
سپس آسمان های بالا را از هم گشودو از فرشتگان گوناگون پر نمود.
گروهی از فرشتگان همواره در سجده اند ورکوع ندارند وگروهی در رکوعندویارای ایستادن ندارند و گروهی در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمی شوند وگروهی همواره تسبیح گویند و خسته نمی شوند و هیچ گاه خواب به چشمشان راه نمیابد
و عقل های آنان دچار اشتباه نمی گردد،بدن های آن ها دچار سستی نشده وآنان دچار بی خبری برخاسته از فراموشی نمی شوند.
برخی از فرشتگان، امینان وحی الهی و زبان گویای وحی برای پیامبران می باشند،که پیوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند.
برخی از فرشتگان حافظان بندگان، وجمعی دیگر دربانان بهشت خداوندند.
بعضی از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته و گردن هاشان از آسمان فراتر، و ارکان وجودشون از اطراف جهان گذشته
عرش الهی بر دوش هایشان استوار است،برابر عرش خدا دیدگان به زیر افکنده و در زیر آن،بال ها را به خود پیچیده اند.
میان این دسته از فرشتگان با آن ها که در مراتب پایین تری قرار دارند،عزت و پرده های قدرت، فاصله انداخته است.
هرگز خدا را با وهم و خیال،در شکل وصورتی نمی پندارند و صفات پدیده ها را بر او روا نمی دارند؛
هرگز خدا را در جایی محدود نمی سازند،ونه با همانند آوردن، به او اشاره می کنند.
چهار شنبه 19 بهمن 1390 ساعت 10:44 |
بازدید : 668 |
نوشته شده به دست مهسا |
(نظرات )
خلقت را آغاز کرد و موجودات را بیافرید، بدون نیاز به فکرو اندیشه ای،یا استفاده از تجربه ای،بی آنکه حرکتی ایجاد کند و یا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد.
برای پدید آمدن موجودات، وقت مناسبی قرار دادو موجودات گوناگون را هماهنگ کرد ودر هر کدام، غریزه ی خاص خودش را قرار داد و غرایز را همراه آنان گردانید.
خدا پیش از آنکه موجودات را بیافریند، از تمام جزییات وجوانب آنها آگاهی داشت وحدود و پایان آنها را میدانست و از اسرار درون و بیرون پدیده ها آشنا بود.
سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت واطراف آن را باز کرد وهوای به آسمان راه یافته را آفرید،و در آن آبی روان ساخت، آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود،که یکی بر دیگری می نشست، آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را به بازگرداندن آن فرمان داد وبه نگهداری آب مسلط ساخت و حد و مرز آن را به خوبی تعیین فرمود.
فضا در زیر تندباد و آب بر بالای آن در حرکت بود.
سپس خدای سبحان طوفانی برانگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم کوبید.
طوفان به شدت وزید واز نقطه ای دور دوباره آغاز شد.
سپس به طوفان امر کرد تا امواج دریاها را به هر سو روان کندو بر هم کوبد وبا همان شدت که در فضا وزیدن داشت، بر امواج آبها حمله ور گردد از اول آن برمی داشت و به آخرش می ریخت،و آب های ساکن را به امواج سرکش برگرداند.
تا آنجا که آبها به روی هم قرار گرفتند وچون قله های بلند کوه ها بالا آمدند.
امواج تند کف های بر آمده از آب ها را در هوای باز وفضای گسترده بالا برد، که از آن هفت آسمان را پدید آورد.
آسمان پایین را چون موج مهار شده و آسمان های بالا را مانند سقفی استوار و بلند قرار داد ، بی آنکه نیازمند به ستونی باشد یا میخ هایی که آن ها را استوار کند.
آنگاه فضای آسمان پایین را به وسیله ی نور ستارگان درخشنده زینت بخشید ودر آن چراغی روشنایی بخش،و ماهی درخشان ،در مدار فلکی گردان وبرقرار وسقفی متحرک وصفحه ای بی قرار،به جریان انداخت.
وکمال توحید،اخلاص؛وکمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است؛
زیرا هر صفتی نشان می دهدکه غیر از موصوف، وهر موصوفی گواهی می دهد که غیر از صفت است؛
پس هرکسی که خدارا با صفت مخلوقات تعریف کنداو را به چیزی نزدیک کرده، وبا نزدیک کردن خدا به چیزی،دو خدا مطرح شده؛
وبا طرح شدن دو خدا،اجزایی برای او تصور نموده؛وبا تصور اجزا برای خدا،او را نشناخته است.
وکسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می کند وهر کس به سوی خدا اشاره می کند،او را محدود کرده ، به شمارش آورد.
و آن کس که بگوید:خدا در چیست؟او را در چیز دیگری پنداشته است،و کسی که بپرسد:خدا بر روی چه چیزی قرار دارد؟به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است،در صورتی که خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است.
با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد؛وبا همه چیز فرق دارد نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد.
انجام دهنده ی همه ی کارهاست،بدون حرکت و ابزار و وسیله.
بیناست حتی در آن هنگام که پدیده ای وجود نداشت.
یگانه و تنهاست،زیرا کسی نبوده تا با او انس گیرد ویا از فقدانش وحشت کند.
شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 17:27 |
بازدید : 648 |
نوشته شده به دست |
(نظرات )
الهی، به حرمت آن نام که توخوانی وبه حرمت آن صفت که تو چنانی، دریاب که می توانی.
الهی، عمر خود به باد کردم و بر تن خود بیداد کردم؛ گفتی و فرمان نکردم، درماندم و درمان نکردم.
الهی، عاجز و سرگردانم؛ نه آنچه دارم دانم و نه آنچه دانم دارم.
الهی، اگر تو مرا خواستی ،من آن خواستم که تو خواستی.
الهی، به بهشت و حور چه نازم؛ مرا دیده ای ده که از هرنظر بهشتی سازم.
الهی، در دل های ما جز تخم محبت مکار وبر جان های ما جز الطاف و مرحمت خود منگار و بر کشت های ما جز باران رحمت خود مبار. به لطف ،ما را دست گیر و به کرم،پایدار، الهی حجاب ها از راه بردار ومارا به ما مگذار.